تندیسا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

تندیسا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

۴۰

همه جا سوت و کوره ،ولی من از سکوتش لذتی نمی برم . بیشتر دلم می خواس الان خونه بودم ، یه کم بیشتر تر می خوابیدم . همسر نمی ذاره واسه فردا غذا درست کنم ، می گه اسراف میشه همون کباب و جوجه چینی کافیه . نمی دونم چرا عذاب وجدان دارم . دلم می خواد مهمونی ام درست و حسابی برگزار شه . آخه دلیل نمی شه که اگه همه به خاطر راحت طلبی شون دارن یواش یواش سفره های قشنگ مهمون نواز ایرونی رو بر می چینن و پشتش هم هزار تا دلیل و مدرک می آرن . من دلم می خواد از نسل مادرم باقی بمونم همسر جان ( عجب سخنرانی قهاری در مورد غذا کردما *)  

فردا قوم شوهر می آن ، همیشه که می آن کلی می خندیم و خوش می گذره . اگه از دلگیری های ریز و ذرشت تاریخی مربوط به قوم شوهر بگذریم ...

نظرات 2 + ارسال نظر
پیام پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:30 ب.ظ http://h

من تسلیمم عزیزم

ایوب پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:56 ب.ظ http://dastnevshteh.blogspot.com/

حالا به فکرت بده؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد