تندیسا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

تندیسا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

جز به خاطر جدا شدن

"حکمم از زمین رها شدن نبود
 سرنوشت من خدا شدن نبود
 از هزار چوب خیزران یکی
 در قواره ی عصا شدن نبود
گیرم استخوان به نیش هم کشید
 سگ به جوهر هما شدن نبود
 از چهل در طلسم قصه ام
 هیچ یک برای واشدن نبود
 تو در آینه شما شدی ولی
 با منت توان ما شدن نبود
 آری آشنا شدن هم از نخست
 جز به خاطر جدا شدن نبود " 

حسین منزوی  

 

 

عجب شعری گفته دمش گرررررررررررررررررررررم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد