تندیسا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

تندیسا

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

۱۳

نشستم سر صبر مطالب وبلاگ یک آقای عاقد رو خوندم ؛‌نکته های جالبی در ساده ترین نوشته ها هم هست که ما گاهی نادیده می گیریمشون /  

 

خاطره عقد خودم رو برای رئیس جان ،‌گفتم ... خندید . خوب نمی شناسمش ، البته زیاد هم واجب و ضروری نیست دقیق شناختن همه آدم های پیرامون ! مگه نه ؟  

 

خبر بدی که چند دقیقه پیش پیام داد ؛ حالمو اساسی گرفت . خدایا باور نکردنیه .. 

پسر جوونی که همه امید خانواده است ،‌از طبقه چهارم می افته ، بیهوشه و نمی شه به هوشش آورد ! همین  

"‌خدایا نه فقط او رو که خاطره ای محو از حضورش در مراسم عروسی ام دارم ؛ همه مریض ها رو شفا بده . " 

خدایا شکر که ما سالمیم  

خدایا اگه گاهی یادمون می ره که چقدر با سلامتی خوشبختیم ؛ تو غضب به فراموشیمون  نگیری یه وقت !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد